با من به «جمع» مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت... برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست
ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق، روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیری ام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
طنز پردازی که شعر جدی هم می گوید یا شاعری که طنز هم می سراید! فرقی نمیکند. اما وقتی که یک جوان بتواند هر دو را به اندازهای که باید باشد خوب به قلم بیاورد.
«رضا احسان پور» هم شعر جدی میگوید و هم طنازِ خوبی است. تا جایی که به غیر از مقامهایی که تا کنون کسب کرده، یکی از مقام آورندگان برنامهی «قند پهلو» است.
«خنده های امپراتور» نقیضهای است بر 32 غزل بیشتر شنیده شده از چهار کتاب فاضل نظری. یعنی بر اساس وزن شعرهای کتاب اصلی شعر طنز سروده شده است:
نه! قصد داشت ولی چاره یا علاج نداشت
نداشت چیزی و با این وجود میدانم
به هیچ چیز بجز همسر احتیاج نداشت
حرمسرا که نه! یک زن برای او بس بود
نبود فتحعلیشاه و تخت و تاج نداشت
همیشه حسرت وضع کلاغ را میخورد
چرا که دلنگرانی ز رهن کاج نداشت
همیشه نوبت وامش نبود، زیرا او
سفارش از طرف یک "جناب" و "حاج" نداشت
نه زور داشت نه چیزی که زور میزاید!
درون جیب کُتش، هرگز اسفناج نداشت
نه راست بود و نه چپ؛ صاف صاف چون خطکش!
نمیشود که کسی بود و اعوجاج نداشت!
و با فلانی و بهمانی و پسرهایش
به هیچ صورت و ترتیب امتزاج نداشت
و بدتر از همه اینکه شبیه آقایان
درون جیب فلان شخص، شاخ و عاج نداشت
زبان سرخ، سرت را... چکار داری تو
به اینکه فکر کنی قصد ازدواج نداشت؟!
همیشه شنیدهایم که: همهشان نور واحد هستند. این یعنی که ما با یک نظامِ کاملاً هماهنگ هستیم که در طول زمان بصورت جزء جزء نمود بیرونی پیدا کردهاند. تمام ائمه(ع) طی ۲۵۰ سال در شرایط مختلف طوری رفتار کردهاند که در کنار هم اولاً مقدمه و نتیجهی هر تصمیم و رفتار را در جامعه در طول زمان نشان دادهاند و از طرف دیگر هم تمام و کمالِ یک انسان کامل را.
«مقام معظم رهبری» به عنوان یک رهبرِ حکیم طی سخنرانیهای خود به تبیین این نظامِ ۲۵۰ ساله پرداخته اند. و این یعنی ما با یک منبعِ تاریخیِ بسیار کاربردی مواجه هستیم که در زندگی روزمرهی فردی یا اجتماعی ما را با «معیار و سنگ محک»ی متقن مواجه کرده است.
کنارهم خواندنِ شرایط حکومت طاغوت و حکومت نور در شرایط حضرت امیر(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)،...، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) و ... فراتر از خواندن یک تاریخِ تحلیلی است...
«هر چیزی که مایهی شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است. » این، جملهی رهبر معظم انقلاب است دربارهی «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزب الله لبنان.
«حمید داوودآبادی» از آن دسته بچههای جنگ است که هم دست به قلم شده برای نوشتن خاطرات شفاهی خودش و دیگران و هم ارتباطش را با فضاهایی چون تفحص شهدا و لبنان حفظ کرده است.
و این کتاب نتیجهی شش ساعت مصاحبهی اختصاصی او با دبیرکل حزب الله است که در سه فصل: زندگی نامه، تاریخچهی حزب الله و گزارشی از عملیاتهای استشهادی حزب الله تدوین شده است.
آشنایی با یک رهبرِ مبارز به اندازهی کافی آموزنده و انرژی بخش هست که ما را به خواندن این کتاب وادارد. درکنار زندگی این سید عزیز ، خواندن تاریخ لبنان و حزب الله و همچنین سرگذشت استشهادیون و نامههای این مشتاقان شهادت به رهبرشان علاوه بر یک مسئلهی جامعه شناختی، یک مسیرِ رفته شده به سمت پیروزی و عزت را به خواننده هدیه می کند.